به گزارش مشرق، آیت الله محمد علی جاودان در یادداشتی به نقش امر به معروف و نهی از منکر در ساخت شخصیت انسان و جامعه پرداخت و نوشت: به مسئله امر به معروف و نهی از منکر میشود از ابعاد مختلفی نگاه کرد. عظمتی که در روایات برای امر به معروف گفته شده، حیرت آور است. مثلا امر به معروف و نهی از منکر با همه اعمال خیر و حتی جهاد مقایسه میشود و به نحو باور نکردنی ترجیح داده میشود.
امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:
« و َما أَعْمالُ الْبِرِّ کُلُّها وَالْجِهادُ فِی سَبِیلِ اللّه ِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، إِلاَّ کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ ».
چیزی که بنده میخواهم بحث کنم و عمدتا هم با دوستان از هر جای دیگر همین صحبت را کردیم، اهمیت این مسائل بسیار مهم نیست. مسئله بسیار مهم دیگری است و آن این که امر به معروف برای خود امر به معروف کننده چقدر خوب است. من عرض کردم که اگر آدم در امر به معروف مداومت کند و بر سر این کار بماند، برای خودش آنقدر خوب است که میتواند همه خوبیهای بی حد و حصر اجتماعی امر به معروف را پوشش بدهد و اصلا انسان آثار دیگر آن را که کم هم نیست فراموش کند.
انسان در طول زمان، بدون اینکه هیچ عامل تخریب کننده جدی وجود داشته باشد، عیبهای ریز و درشت کسب میکند که اگر این عیوب را در یک ترازو بگذاریم و شماره کنیم، ممکن است قابل شمارش نباشد.
برکات ماه محرم و رمضان ما را شستشو میدهد
ما هیچ کاری برای حل مشکلات و رفع عیبهای خودمان نمیکنیم. اگر برکات ماه محرم یا ماه رمضان نبود، آن وقت معلوم میشد که سرنوشت ما چگونه است. نه ماه محرم را ما میآوریم، نه ماه رمضان را. یک ماهی است، یک دههای است، که ریزش رحمت خدا مثل سیل است. این سیلاب رحمت خدا ما را شست و شو میدهد. اگر اینها نبود نمیدانیم چه میشد. معلوم نبود چند سال اگر این طور میگذشت و ما ماه رمضان و ماه محرم را نداشتیم بر سر ما چه میآمد و ما چه میشدیم.
ما به خودی خود هیچ کاری برای معالجه عیوب و حل مشکلات روحی خودمان نمی کنیم! جداً نمیکنیم! در مورد بزرگی نقل کردهاند که ایشان غیبتی شنیده بود و گفته بود بیست سال زحمت هایی که کشیده بودم همه به باد رفت.
مداومت بر امر به معروف مجاهدت برای حل همه مشکلات عملی و اخلاقی ماست
همه حرف ما این است؛ این امر به معروف از آن کارهایی است که مداومت بر آن، یک مجاهدت و یک ریاضت شرعی است برای حل همه مشکلات و عیبهای عملی و اخلاقی ما.
اگر امر به معروف آن طور که بایسته است و شایسته است انجام میشد، شهر ما و شهر شما این طور نبود! امروز چنین چیزی نیست و به زودی هم قابل تحصیل نیست. با این فرض که بیان شد، دیگر کسی نمیتواند بگوید که « آقا! من چطور یک نفری در مقابل همه گناهان موجود در شهر ده میلیون نفری تهران قرار بگیرم و سینه سپر کنم!؟»
هزار نفر از صبح تا شب هم که امر به معروف کنند، هیچ بخشی از مشکلات یک شهر ده میلیونی خراب را پوشش نمیدهند! پس با این حساب باید نا امید شویم! وقتی آدم کارش به ثمر نمیرسد نا امید میشود؛ چرا وقتی ثمر ندارد امر به معروف و نهی از منکر کنم؟ اما با آن فرضی که گفته شد این عامل نا امیدی فراموش میشود. دیگر کسی این حرف را نمیزند. شما هر لحظهای که در حال امر به معروف به سر بردی، داری یک قدم در ساختن خودت بر میداری.
امر به معروف عیبها و اشکالات خیلی اساسی را از وجود آدم بر طرف میکند. فرض کنید کسی جریان ریاضتی بزرگ برای دست یافتن به اسم اعظم را پیش گرفته باشد. اثر امر به معروف در ساختن شخصیت آدم این چنین است!
امر به معروف و نهی از منکر قصرهای ما را در آخرت میسازد
شما و بنده آن سوی عالم که میرویم، به آخرت که پای میگذاریم؛ بر سر سفرهای مینشینیم که خود آماده کردهایم و خود ساخته و پرداختهایم. ما که کاری نکردهایم و عملی نداریم. امر به معروف چه بخواهی و چه نخواهی، ساختمانی که برای خود باید بسازیم و هیچ وقت دیگر برای ساختن آن همت و کاری نمیکنیم را برای ما میسازد. اگر کسی پیگیر این عمل باشد، صفات و خصلتهای فوقالعاده ای در او پدید میآورد! البته آدم باید کار را دنبال کند.
در قرآن داریم؛ « لَکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِیَّةٌ ». قصرهای بهشتیان، طبقه روی طبقه روی طبقه ساخته شده است! خب، این ها را که ساخته؟ خودم باید بسازم! با امر به معروف و نهی از منکر، آدم « غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِیَّةٌ » را می تواند داشته باشد. هر چه زمان بیشتری را آدم به امر به معروف و نهی از منکر بگذراند، هر چه تعداد بیشتری به امر به معروف بپردازد، به مرتبت بالاتری دست مییابد.
امر به معروف و تبعات آن شخصیت آمر و ناهی را میسازد
نکته دیگر اینکه عبادتهایی مثل نماز با هم تفاوتی ندارند، همه نمازهای ما معمولا مثل هم هستند یا فرق چندانی ندارند. اما حوادثی که در خلال امر به معروف و نهی از منکر برای انسان پیش میآید، و من در برابرش باید اقدام کنم، باید قیام کنم، باید بایستم؛ کاملا با هم متفاوتند. بنابراین من باید یک عرضه و ابتکار جدید به کار ببرم و سختی تازهای متحمل شوم. این سختیهای تازه و فراوان، برای آن ساختمان که وظیفه دارم برای شخصیت خودم بسازم، بسیار مفید است و اصل مطلب این است که این کار فوق العاده است و هیچ کار دیگری به مثابه این عمل وجود ندارد.
مثلا شاید اگر از این آقایان روحانی کاروان بپرسید که مکه اولت با مکه دومت چقدر متفاوت بود؟ دوم با سوم چه؟ الآن که مثلا مرتبه بیست و پنجم است داری به سفر مکه می روی چه؟ دیگر برایش مثل سفر قم شده... خیلی سنگینی و بارش برای ساختن ساختمان شخصیت اوکم شده است.
اما در امر به معروف و نهی از منکر، من یک بار یک چیزی میگویم و فحشی میشنوم؛ دفعه بعد یک فحش جدید دیگر میشنوم! و هر کدام یک جور به جگر آدم زخم میزند! این مسائل تاثیرش در ساختمان شخصیت آدمی فوقالعاده است و ممکن است با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نباشد.
پس نتیجهای که امربه معروف و نهی از منکر برای شخص آمر به معروف دارد، خیلی بیشتر و نقدتر و دم دست تر از آن چیزی است که برای مخاطب و جامعه میتواند داشته باشد.
من شرح احوالی که دوستان از خاطرات امر به معروف تالیف کردند(کتاب از یادرفته جنبش حیا) را می خوانم و می بینم که واقعا گاهی به این آمران به معروف سخت گذشته است! هر کدام به شکلی سخت گذشته است! این شکل تحمل سختیها، نتایجی برای شخص آمر به بار میآورد که با هیچ عمل خوب دیگری نمیتوانیم مقایسه کنیم.
در آینده یک روزی ما به این شخصیت احتیاج داریم! نه حالا در این دنیا. از لحظه مرگ تا دوران زلزله عظیم جهانی قیامت: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ » این زلزلهای که در ایران اتفاق میافتد مثلا پنج شهر را میلرزاند. آن زلزله جهان را میلرزاند! میتوانیم مقایسه کنیم!؟ اصلا آیا فقط همین زمین میلرزد؟ نمیدانیم چه میشود. اصلا مرگ را نمیتوان با هیچ یک از حوادث این عالم مقایسه کرد. با هیچ حادثه ای. هیچ حادثه ای...
ببینید یک کسانی هستند که می فرماید : « وَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَی الأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیمَاهُمْ ». آنهایی که بر اعراف هستند، حوادثی که در قیامت اتفاق میافتد، برای آنها اتفاق نمیافتد. در پایان قسمت اول زیارت حضرت رضا علیه السلام میفرماید «وَ اصْرِفْ عَنِّی هَمَّ نَفْسِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَهْوَالَ یَوْمِ الْقِیَامَة ».برای کسانی که علی الاعراف هستند، هیچ هولی اتفاق نمیافتد. هیچ حادثهای اتفاق نمیافتد. آنها در امن کاملاند. «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقَامٍ أَمِینٍ»؛ در مقام امناند. هیچ حادثهای برایشان پیش نمیآید... اما برای دیگران چه؟ قرآن صحبت از حضور میکند. خود حضور در قیامت یک چیز بزرگی است...
آنچه که اینجا میسازیم به درد آن روزها میخورد. در این دنیا هیچ نتیجهای اگر نداد هم نداد.اما با امر به معروف و نهی از منکر شخص برای خودش یک شخصیتی ساخته است که میتواند در برابر حوادث عظیم قیامت تاب بیاورد! که یوم عظیم است. ویوم عبوس است و ...
کاری که آدم در امر به معروف و نهی از منکر میکند کار بزرگی است برای ساختن خودش. این ساختن، هم در حوادث این روزگار که حوادث سختی وجود دارد و زندگی سختیهایی دارد، به درد میخورد و هم آن عالم.
البته از حیث اجتماعی هم اگر کار به جای خوبی برسد و عدد امر به معروف کنندگان به اندازه لازم برسد، ناگزیر فضایل و نتایج اجتماعی فوقالعاده ای خواهد داشت، اما میخواهیم عرض کنیم، با فرض اینکه هیچ ثمرهای در بیرون هم نداشته باشد، ثمرش برای خودمان آنقدر زیاد است که در هیچ ترازویی نمیگنجد.
نکته آخر هم اینکه در میان امم گذشته، امتهایی بوده است که امر به معروف کننده داشتهاند. امتهایی هم بودهاند که امر به معروف کننده نداشتهاند و یا تعداد امر به معروف کنندگان به اندازه لازم و کافی نبوده است. من داشتم با خودم فکر میکردم که اگر یک نفر وجود داشته که برای نهی از منکر داد می زده، این فریاد، بلا را از این شهر دور میکرده است. اگر صد نفر شدند، صد برابر بلا را از شهر دور میکنند. ما معتقدیم گناه، اثر بد به بار میآورد. اما وقتی یک نفر دارد بر علیه گناه فریاد میزند، بعد نفر دوم فریاد میزند، و همین طور صدها و هزاران نفر فریاد میزنند، اینها بلا را از شهر خودشان دور میکنند. این جنبه ازکار هم خیلی بزرگ است! چیز کمی نیست... و باز ماورای آن، به غیر از آثار خارجی، وقتی امر به معروف باشد، کم کم آن معروف زنده میشود و وقتی نهی از منکر باشد، در طول زمان آن منکرات میمیرند.